بار قبل از عدالت نوشتم و قوانینی که در جامعه امروز می باید ضمانت برقرای عدالت و پایدار ماندن آن در جامعه ایرانی باشد .
مطالب من برخلاف هر بار حساسیت زیادی را ایجاد نکرد . بازدید کننده کمی هم داشت و اظهار نظرهای مختصری نسبت به نوشته هایم صورت گرفت .
دلیلش را نمی دانم ! شاید این موضوع آن قدر مسلم و بدیهی است که شنیدن یا نشنیدن حرف های کسی که می نویسدشان سودی به حال کسی ندارد ، به ضرر کسی هم نیست تغییری هم به وجود نمی آورد .
این جور مواقع به نظرم می رسد من جامعه ام را درست نشناخته ام یک وقت هایی آن چنان به خوانندگان حساس من بر می خورد که وحشت می کنم زندگیم تا یکساعت دیگر به پایان می رسد : بابت مسایلی آن چنان بدیهی تهدیدم می کنند و امر می فرمایند که زبان به دهان بگیرم وحتی زبانم را با دندان هایم گاز بگیرم و می فرمایند که قلم را میان انگشت هایم خرد می کنند و با من کاری خواهند کرد تا نوشتن را فراموش کنم که هفت بند تنم می لرزد اما وقتی راجع به این موضوع بسیار اساسی و مهم و حساس مانند عدالت می نویسم به هیچ کس بر نمی خورد . چرا این جور است ؟
تنها فکری که می توانم با خودم بکنم فقط همین است که این موضوع چنان پیش پا افتاده دستمالی شده و حقیر می نماید که احد الناسی دغدغه اش را ندارد .
فکر می کردم درست بر عکس است .
شاید هم دوستان ناظر بر اعمال و رفتار و کردار بنده به مرخصی رفته اند یا دستور العمل های نظارتی شان تغییر کرده است ! خدا می داند وبس .
در هر حال از دیدگاه من عدالت یکی از مهمترین ضرورت های بی جایگزین زندگی اجتماعی است . اگر نباشد نظم و قانون معنا ندارد و اگر ناقص به اجرا درآیند - نظم و قانون را می گویم - عدالت محقق نخواهد شد .
هر کدام از ما در هر کجای جهان که زندگی می کند نیازمند آن ضرورت بی جایگزین یعنی عدالت است اما انتظارهای ما از کارکردهای این نیاز همگانی متفاوت است .
برخی عدالت را می خواهیم تا از آشفتگی و بی نظمی رهایی یابیم و برخی عدالت را می جوییم تا امکان پیشرفت و تغییر را بیابیم . برخی ضرورت وجودش را دریافته ایم و بعضی از ما نمی شناسیمش حالا اگر بخواهیم تعریفی از جامعه مان ارایه دهیم میان این خواسته ها چه باید گفت ؟
با کمال تاسف همه این ها هست و هیچ کدام نیست . چون تجربه عملی از حضور عدالت و تاثیرش نداریم این میان بلاتکلیف هستیم . راجع به ان خوانده ایم . گفته ایم ، سروده ایم و نوشته ایم . قرن هاست که به این کار مشغولیم اما چه فایده ؟ در عمل چه نتیجه ای داشته است ؟
نگاهی به توسعه یافتگی بر مبنای قانون و نظم و عدالت نشان می دهد جوامع موفق از هیچ یک از این عوامل تاثیرگذار غافل نبوده اند . ما چطور ؟
مخلص تان . دیگر پیمان
نظرات شما عزیزان: